شعر مدح حضرت زهرا (س

ولادت حضرت زهرا س

 

امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها

 

از باغ از بهار من از مادرانه ها

 

از دست پُر امیدم و تسبیح دانه ها

 

از این دلی که پر زده از آشیانه ها

 

شکرش میان این همه سر سروری شدیم

 

مانند یازده پسرش مادری شدیم

 

آیینه ای گرفته خدا در برابرش

خورشیدی از تمامی انوار انورش

امشب خدا نشسته خدا با پیمبرش

امشب پدر رسیده به دیدار مادرش

تعظیم تو به او نه که بر هست واجب است

از این به بعد بوسه بر این دست واجب است

تا مه کرده نام شما قیل و قال را

پیدا نموده با تو کرامت کمال را

گم کرده عقل پیش شکوهت خیال را

پنهان جمال کردی پیدا جلال را

هر چند کار توست که پیغمبری کنی

تو آمدی که پای علی حیدری کنی

این باغ ها معطر زهراست یا علی

این موج موج کوثر زهراست یا علی

آری تمام باور زهراست یا علی

نام تو نام دیگر زهراست یا علی

آغاز آفرینش از آغاز فاطمه است

یعنی علی حقیقت اعجاز فاطمه است

خورشید زیر پای تو خشت محقریست

کار نگاه چشم شما ذره پروریست

خاک حسینیه شدنم لطف مادریست

خانم تمام حرف من این بیت آذریست

"بنیانگذار مکتب غیرتدی فاطمه

عباسَ درس معرفت اُورگدی فاطمه"

عمریست تا به لطف تو زنجیر می شویم

با بوی نان تازه نمک گیر می شویم

باز از تنور روشن تو سیر می شویم

شکرش ! کنار خانه تو پیر می شویم

در روضه باز چایی دم کرده ی تو بود

این لطف ، لطف دست وَرم کرده ی تو بود

خانم میان صحن رضا نام تو بس است

پای ضریح وقت شفا نام تو بس است

پایین پا بجای دعا نام تو بس است

دردی مگر برای دوا نام تو بس است

نام تو بر لبم دم باب الجواد بود

فیض تو بود از سر من هم زیاد بود

آواره ایم پای شما خوش بحال ما

مشمول هر دعای شما خوش بحال ما

پروانه ی عزای شما خوش بحال ما

مجنون کربلای شما خوش بحال ما

آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است

تا یاد توست حال دلم مجتبایی است

می خواست حامی مادر شود نشد

مرهم برای زخم کبوتر شود نشد

تا مانع هجوم ستمگر شود نشد

شاید بجای روی تو پرپر شود نشد

ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد

ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد

 

 ولادت حضرت زهرا س

 

يا زهرا(س) 

یک تکه ابر سوی بیابان بیاورید

 

قحطیِّ عشق آمده باران بیاورید

 

بر روح پر تلاطم انسان عصر جهل

آرامشی به وسعت طوفان بیاورید

یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان

 

تا خانه ي پیمبر دوران بیاورید

 

الطاف بی نهایت پروردگار را

 

در قالب سه آیه ی قرآن بیاورید

 

یک سیب سرخ به پیمبر دهید و بس

 

حوریه ای به کسوت انسان بیاورید

 

 

 

هرسیب سرخ سیب ِ پیمبر نمیشود

 

هرسوره ای که سوره ي کوثر نمیشود

 

 

 

زيبا نزول كرده و زيبا تر از همه

 

اين كه نشسته اينهمه بالاتر از همه

 

خوابيده است همره لالايي نسيم

 

دريا به روي دامن دريا تر از همه

 

از باغ و باغبان گلش دل ربوده است

 

اين غنچه اي كه گشته شكوفا تر از همه

 

او ماهِ خانواده ي خورشيد مكه است

 

بيخود كه نيست آمده زهراتر از همه

 

با اين همه لطافتش انصاف را بگو

 

انسيه هست اين زن حورا تر از همه

 

 

 

ما را به مدح مادر آئینه ها چه کار؟

 

جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار

 

 

 

روشن به نور ِ آمدنش آسمان شده است

 

اين زن كه قبل خلقت خود امتحان شده است

 

عطر بهشت آمده همراه مقدمش

 

دنياي پير با نفس او جوان شده است

 

هان اي زنان زنده به گور ِ زمان جهل

 

هنگام رستخيز حقوق زنان شده است

 

وقت نماز شرعي اگر چه نيامده

 

برخيز اي بلال زمانِ اذان شده است

 

آخر ميان خانه ي آيينه هاي شهر

 

آيينه ي خداي نما ميهمان شده است

 

 

 

زهرا نبود زُهره دگر نُه فلك نداشت

 

زهرا نبود سفره ي خلقت نمك نداشت

 

 

 

خير ِ كثير چشمه ي جوشان كوثر است

 

بنيان گذار نسل شريف پيمبر است

 

حرف خدا و سوره ي كوثر به روشني است

 

نسلي كه فاطمي نبُوَد نسل ابتر است

 

اين خانواده را بركت ميدهد خدا

 

اين نسل سبز زنده ترين قوم محشر است

 

ما را غم از تلاطم درياي كفر نيست

 

تا كشتي نجات ولايت شناور است

 

ما كودكان گمشده ي صبح محشريم

 

امّيدمان به آمدن از راه مادر است

 

 

 

هر بانويي كه بانوي محشر نميشود

 

هركس براي شيعه كه مادر نميشود

 

 

 

تو چشمه ي زلال حياتي كه گفته اند

 

بالاتر از تمام صفاتي كه گفته اند

 

بعد از پدر به روح بلند تو ميرسد

 

بانو سلام ِحق ، صلواتي كه گفته اند

 

جز با كليدِ مِهر شما وا نميشود

 

در روز حشر باب نجاتي كه گفته اند

 

وصف تو با كلام زميني كجا رواست

 

شأن كنيز توست رُواتي كه گفته اند

 

شيرين تر از شور ِ نم اشكهايتان

 

از شهد شاخه هاي نباتي كه گفته اند

 

بانو بيا و يك شب جمعه ببر مرا

 

همراهه خود كنار فراتي كه گفته اند

 

بيش هزار سال بُوَد گريه ميكني

 

بر داغ كشته ي اَبَراتي كه گفته اند

 

 

 

اي مادر شهيد دعا كن براي من

 

يك شب بميرم از غم ارباب بي كفن

ولادت حضرت زهرا س

 

 

       هي العُليا

نام تو بردم و دلم  وا شد

 

دیده از اشک شوق دریا شد

 

تا به لب نام نیکویت آمد

 

دل مرده  دوباره احیا شد

 

خلقت  تو بهانه ی خلقت

 

سند آن حدیث" لولا" شد

 

گفت حق با رسول خود: لولا...

 

...فاطمه، منتفی دو دنیا شد

 

بر همه خلق از عنایت تو

 

کسوت آفرینش اعطا شد

 

در ازل حق که خلقمان می کرد

 

صحبت از همسر تو، آن جا شد

 

سند آیه ی" الم اعهد"(1)

 

مُهر مهر تو خورد و امضا شد

 

عهد بستیم با علی باشیم

 

گرچه در خانه ماند و تنها شد

 

آمدیم و به پای او ماندیم

 

دست تو سایه ی سر  ما شد

 

ای بهشت علی تبسم تو!

 

علی از رخصت تو مولا شد

 

" کلمة الله"(2) تویی که عُليايي

 

همطرازت علی اعلا شد

 

حیدر آمد که کفو  تو باشد

 

با شما، عشق خوب معنا شد

 

جای تو نیست عالم خاکی

 

بار عامت نصیب دنیا شد

 

چند سالی فقط برای زمین

 

قطره ای جلوه گر ز دریا شد

 

با طلوع طلیعه ي نورت

 

هر چه در پرده بود افشا شد

 

بر زمین چون دم ظهورت شد

 

همه ی آسمان مهیا شد

 

تا بیایی ز عرش، از مکه

 

فرش گل پهن تا ثریا شد

 

آمدی مکه را شرف دادی

 

قطعه ای از بهشت، بطحا شد

 

طلعتت بر صفا ، صفا بخشید

 

کعبه از مقدم تو برپا شد

 

پا نهادی به عالم و آن گه

 

همه جا ذكر بنت طاها شد

 

آمدی مادر پدر باشی

 

مصطفی، احمد بن زهرا شد

 

مادر تو خدیجه بود، اما

 

چون تو را زاد، تازه کبری شد

 

هر گیاهی که عطر تو بوئید

 

یا که شد سدره یا که طوبی شد

 

خاک پایت به هر جماد رسید

 

نه که جاندار شد ، مسیحا شد

 

زود اما از این جهان رفتی

 

رفتی و رفتنت معما شد

 

در دلم مانده عقده ای  مادر

 

در، چرا سمت پهلویت واشد؟

 

 

 

 

 




:: موضوعات مرتبط: , , ,
:: برچسب‌ها: شعر ولادت حضرت فاطمه زهراس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : خادم الحسین
تاریخ : شنبه 1 ارديبهشت 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: